جدول جو
جدول جو

معنی شاخشانه رفتن - جستجوی لغت در جدول جو

شاخشانه رفتن(خَ دِ شُ دَ)
تهدید کردن. ترسانیدن. خودنمائی کردن:
گهی رفتن به تکلیف بهانه
بشمشاد از رعونت شاخشانه.
محمدسعید اشرف (از آنندراج).
آهم رود از سر بهانه
بر گاو سپهرشاخشانه.
محمدسعید اشرف (از آنندراج).
هلاک طرۀ مشکین آن سیه چشمم
که شاخشانه رود آهوان صحرارا.
میرزا عبدالغنی قبول (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
شاخشانه رفتن
تهدید کردن، ترسانیدن
تصویری از شاخشانه رفتن
تصویر شاخشانه رفتن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شاخ شانه رفتن
تصویر شاخ شانه رفتن
کنایه از تهدید کردن، شاخ شانه کشیدن، برای مثال هلاک طرۀ مشکین آن سیه چشمم / که شاخ شانه رود آهوان صحرا را (عبدالغنی قبول - لغتنامه - شاخ شانه رفتن)
فرهنگ فارسی عمید